زندگی و آثار استاد رسام عرب زاده
سید ابوالفتح رسام عرب زاده در سال ۱۲۹۳در تبریز چشم به جهان گشود کودکی خود را با پدر هنرمند و نقاش خود در دنیای پر تخیل و کم شتاب به آموختن طرح و شناختن رنگ پرداخت و در دامان پر مهر پدر که سرآمد همه هنرها بود با مجسمه سازی، موسیقی، شعر و ادب، طراحی کاشی و خط آشنا شد. شادروان عرب زاده بنیانگذار اولین آموزشگاه هنری فرش بافی در تهران بود او در آخرین سالهای حیات خود با مشارکت شهرداری تهران موسسهای به نام “بنیاد فرهنگی و هنری فرش رسام عرب زاده” را پی ریز کرد و ۶۶ قطعه از دست بافتهای خود را نیز به پاس گذاران ۶۶ سال از عمر خود به آن بنیاد اهداء کرد.
زندگینامه و فعالیتهنری
استاد رسام عربزاده در سال ۱۲۹۳ شمسی (۱۹۱۴ م) در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش حسین زیدی لطیفی ملقب به سید عرب از شاگردان کمال الملک بود که با نقاشی و طراحی فرش، امرار معاش میکرد. وی از اعراب زیدی بود که سه نسل قبل از حجاز مهاجرت کرده بودند و بدین جهت به سید عرب معروف بود.
رسام عربزاده در ایران و سایر کشورها، به عنوان یکی از برجسته ترین و پرآوازه ترین طراحان فرش ایرانی شناخته می شود که در رشته های نقاشی، مینیاتور و مجسمه سازی نیز فعالیت داشت. از نوآوری های او میتوان به گره آویز (نوعی شیوه گره زدن در بافت فرش که در آن از چهار گره به جای یک گره استفاده می کنند) و استفاده از بافت دو نوع فرش با عناوین رجشمار توامان (فرشی با رجشمار بزرگتر داخل فرش دیگری با رجشمار کوچکتر) و نوع بافت توامان(قسمتی از دستبافته به صورت فرش و قسمتی دیگر به صورت گلیم بافته شود) اشاره کرد.
رسام از همان کودکی، در دامان پدر، با طرح و رنگ آشنا شد. دوران کودکی را چنان که مرسوم بود، در مکتب خانه گذراند. در فضای سرد و مرطوب مکتب، قرآن و الفبا آموخت و بدین منوال سالهای اولیه زندگی اش، تا هفت سالگی سپری شد. در این ایام گسترش دامنه جنگ جهانی اول در ایران و آشفتگی سیاسی کشور، گذران زندگی را به ویژه برای مردم آذربایجان، دشوار کرده بود. در ۷ آوریل ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ ش) قیام دموکراتهای آذربایجان به سرکردگی محمد خیابانی آغاز گردید و سرانجام دولت موقت به سرکردگی محمد خیابانی در آذربایجان تشکیل شد. فقر و بیکاری و شرایط نامطلوب زندگی در این سالها بیداد میکرد و به همین جهت خانواده رسام نیز چون بسیاری دیگر، به جستجوی نان، راهی پایتخت میشوند. (حدود سال ۱۲۹۹ شمسی ۱۹۲۰ میلادی) در تهران رسام به همراه برادرش به مدرسه میرود و به تحصیل میپردازد. وی تا کلاس سوم ابتدایی را در مدرسه ادیب میگذراند. اما در تهران نیز شرایط زندگی و کار برای آنان چندان مطلوب نیست و خانواده اش ناگزیر به زادگاه خویش مراجعت میکنند. کمکم دار قالی در مغازه پدر برپا میشود و رسام نیز زیر نظر یکی از استادکاران قدیمی شهر، بافت قالی را فرا میگیرد. یکی از آرزوهای رسام در این زمان عزیمت به تهران و تحصیل در مدرسه صنایع قدیمه است، علیرغم تمایل پدر با تلاشی بسیار پولی اندوخته و راهی تهران میشود.
در آغاز جنگ حهانی دوم، از دلبستگیها و علائق خود در تهران چشم میپوشد و راهی دیارش میشود. بیست و پنج ساله است که به زادگاهش بر میگردد و این بار با کوله باری از تجربه و تحصیلات هنری در کارگاه پدر به کار میپردازد و کلاسهای آموزشی در زمینه طراحی فرش، گلدوزی و نقاشی دایر میکند. چندی بعد محل جداگانهای برای خود دست و پا میکند و مستقلاً به طراحی فرش و آموزش نقاشی پرداخته و در ضمن به بافت قالی نیز روی میآورد. اما از استطاعت چندانی برخوردار نیست و لذا اولین فرش خود را ناگزیر با قرضی که از یک دوست میگیرد به پایان میبرد و فرش را در ازاء بدهی از دست میدهد. با بافت این فرش تجربهای آغاز میشود که محور اصلی فعالیتهای رسام در زندگی پربار آتی اوست و در همین زمینه است که بدعت و نوآوری او عرصه تجلی مییابد. تجارب و تواناییهای خود را در نقاشی با بافت قالی بهم میآمیزد و در همان آغاز راه، به دستاوردهای مطلوبی میرسد. بافت فرشی از چهره یک سرشناس، نمونهای موفق از تلاشهای اولیه اوست. این فرش پس از اتمام بافت به سرعت به فروش رفته و به تهران برده میشود. در همین دوره، طرحی را به نام والس دولاو از گوبلنهای فرانسه اقتباس میکند و آن را برای بافت به صورت فرش، طراحی میکند اما با شروع بافت فرش، متوجه میشود که از رنگها اطلاع چندانی ندارد. به کمک دوستی که در یک کارخانه آلمانی به رنگرزی اشتغال داشته و با رنگ آشنایی کامل دارد، از فوت و فن رنگرزی مطلع میگردد و سپس به مدد آنچه آموخته، فرش مذکور را با نام رقص فرشتگان به پایان میرساند. این فرش یکی از آثار رسام در مرحله اول بافندگی است که بعد از آن بافندگی این نوع فرشها را کنار گذاشت. در این دوران، روسها به آذربایجان حمله میکنند. آذربایجان بمباران شده و به تصرف مهاجمین و ایادی آنان در میآید. اوضاع فرش کساد میشود، قحطی فرا میرسد. نان پیدا نمیشود، و رسام نیز چون هر هنرمند حساس از تاثیر رویدادها برکنار نمیماند و نسبت به نابسامانیهای پیرامون واکنش نشان میدهد.
مقتضات اقتصادی و محیط پیرامون، عرب زاده را به عرصههای جدیدی میکشاند. مانند بافت آرم شرکتهای مختلف روی فرش، یا انواع طراحی برای تبلیغ کالاهای خارجی و داخلی، که موجب رونق کار و بازارش میشود و به زودی مغازه کوچک او به کارگاه قالیبافی در محلی بهتر تبدیل شده و اینک مجالی مییابد که به پشتوانه درآمدهای مکفی خود، طراحی و بافت قالی را، چنانکه میخواهد پی گیرد، خلاقیتهایش را بیازماید. و به آرزوی خود، جامعه عمل بپوشاند.
در این مرحله از فعالیت، بدعت و نوآوریهای او در طراحی و بافت فرش آغاز میشود. نخستین جلوههای ابتکار، نقش پردازی بر مبنای اصول جدید طراحی است، مانند رعایت مقیاس و اندازهها. اما ویژگی بارز او، بهرهگیری از طرحهایی است که نقش غلط نامیده میشود. این طرحها ترکیبی از نقشهای متفاوت با نظام متعارف و مغایر با سنتهای رایج است. البته رسام در جوانی به این طرحها روی آورده بود، ولی استادکاران قالی پذیرای چنین طرحهایی برای بافت فرش نبودند لذا در این مرحله، خود به بافت فرشهایی نفیس با نقش غلط میپردازد، و بدین ترتیب برای درهم ریختن فرمهای سنگواره قالی، از پای نمینشیند و ترکتازیهایش در بهم ریختن نظم کهن و چارچوبهای دیرینه فرش، به مرور ابعاد گستردهای مییابد.
چون شیوه رایج بافت نیز پاسخگوی نقش پردازیهای او نیست، آرام نمیگیرد و در چنبره بافت و گرههای سنتی وا نمیماند. میاندیشد و با سختکوشی بسیار به گره آویز و دستاوردهای دیگری میرسد. رسام سرانجام در دوران تکامل هنری خود، سرخوش از یافتههای ارزشمند، راه خود را مییابد و برای رهایی از تار و پود کهنه هنر فرشبافی، بالهای تجربه اش را توش و توانی میگیرد و جسورانه در همه عرصهها به پرواز در میآید.
دههٔ چهل و پنجاه، دوران شکوفایی هنر رسام در طراحی و بافت قالی است. او پس از سالیانی مدید، زحمت و تلاش، پخته در کوره تجارب و با کوله باری غنی از اندوختههای بایسته، آثاری شگرف و بدیع پدید میآورد که همتای نمونههای برجسته میراث تاریخی ایران در هنر فرشبافی است. آثاری که مایه مباهات و افتخار سرزمینی است که زادگاه این هنر بود و اینک نیز چون اعصار گذشته، نقش اصلی را در تعالی و تکامل آن به عهده دارد.
نمایش آثار رسام در کارگاه خصوصی (۱۳۴۵)، خانه آفتاب (۱۳۵۲) و انسیتو گوته (۱۳۵۳) با استقبال عمومی گستردهای روبرو میشود. شیفتگان هنر با تحسین، آثارش را می ستایند و بر دستاوردهای هنری او ارج مینهند.
در سال ۱۳۵۴ عدهای از مسئولان شرکت سهامی فرش ایران از کارگاه هنر عرب زاده بازدید میکنند و او را به همکاری در شرکت مذکور دعوت مینمایند ولی او نمیپذیرد و خود را در چهارچوب رسوم اداری مقید نمیکند ولی از راهنمایی دریغ نمیورزد. (مجموعه واژگان فرش که به نام دستور العمل اصطلاحات امور تولیدی فرش با همکاری او و تعدادی از کارشناسان مجرب شرکت فرش تدوین شد یکی از همکاریهای ذیقمیت او با شرکت مذکور است). در سال ۱۳۵۶ بعد از گشایش موزه فرش ایران با مقامات و کارشناسان این موزه ارتباط نزدیک دارد و نظرات مشورتی خود را در مورد عرضه آثار نفیس فرش ارائه میدهد. استاد عرب زاده در دو دهه اخیر ضمن طراحی و بافت فرش، در گسترش حرفه قالیبافی و پیوند آن باجنبههای هنری، نقش ارزندهای ایفا کرده و شاگردان بسیاری را پرورش داده است. همچنین با سخنرانیها و نوشتارهای پراکنده خود برای تعالی این هنر و صنعت ملی، رهنمودهای سازندهای ارائه کرده است. او استاد کاری بزرگ در حرفه رنگرزی و رفوگری است و از تجارب غنی و ارزنده اش، استفاده بسیار گردیده است. عرب زاده در اکثر سمینارهای فرش حضور فعال داشته است. آخرین حضور او در سمینار فرشی است که در شهر بن آلمان برگزار گردید. در این سمینار پس از سخنرانی مبسوط و دلسوزانه استاد عرب زاده، وجوه کثیری برای تشویق طراحان و قالیبافان نمونه کشور جمعآوری شد. این اقدام تابحال سابقه نداشته است.
بی شک استاد عرب زاده روح تازهای به کالبد هنر فرش در ایران دمیده و سلیقه و پسند هنری مردم را ارتقاء بخشیده است. بدعت را با اصالت در هم آمیخته و فرشبافی را به همراه تداوم هنری، با مقتضیات کنونی همساز و هماهنگ کرده است.
استاد رسام عربزاده در سال ۱۳۷۵ در تهران درگذشت.
اینک بنیاد فرهنگی هنری فرش رسام عربزاده با همکاری شهرداری محترم تهران غنچه تولد گشود و استاد نیز ۶۶ قطعه از فرشهای نفیس خود را به پاس احترام این هنر اصیل به ملت بزرگ ایران هدیه کرده است.
استاد بزرگ فرش با شهرت بین المللی خاضعانه خود را تسلیم او می داند و زمزمه وار این راز را می گوید که:
ما ز بالاییم وبالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می روییم
ما حبابی از دل دریا برون ما ز آنجاییم و آنجا می روییم
بنیاد فرهنگی و هنری فرش رسام عرب زاده در سال ۱۳۷۳ اقدام به تاسیس موزه فرش هنری دست بافت ایرانی نمود. این موزه ۶۶ قطعه فرش اصیل ایرانی دارد. سید ابوالفتح زیدی لطیفی معروف به رسام عرب زاده (۱۳۷۶-۱۲۹۳ه.ش) از طراحان و تقش آفرینان صاحب سبک ایران است. عرب زاده با آثار خود بافت پرتره ، تصاویر بناهای تاریخی و طرحهای مینیاتوری را ترویج نمود.
یکی از معروفترین آثار استاد، فرش شاهنامه است که موزه ژاپن ،این اثر زیبا را ۱۱ میلیون دلار قیمت گذاری کرد ، ولی استاد راضی به فروش این اثر گرانبها نمی شود. برای این اثر ۹ سال وقت میگذارد و از ۸۷۰ رنگ مختلف استفاده می کند. در حاشیه فرش از وقایع شاهنامه چون کاوه آهنگر و… استفاده می شود. شادروان عرب زاده بنیانگذار اولین آموزشگاه هنری فرش بافی در تهران بود، او در آخرین سالهای حیات خود با مشارکت شهرداری تهران موسسهای به نام “بنیاد فرهنگی و هنری فرش رسام عرب زاده” را پی ریز کرد و ۶۶ قطعه از دست بافته های خود را نیز به پاس گذاران ۶۶ سال از عمر خود به آن بنیاد اهداء کرد. آنچه میبینید برخی از آثار استاد عرب زاده می باشد.
منبع:
ویکیپدیا، بنبیاد فرهنگی هنری رسام عرب زاده، موزه عرب زاده، دکوراسیون فرش آنلاین
با ما همراه باشید….