اگر به دنبال راه اندازی یک استارتاپ موفق هستید، تجربیات استارتاپی خانم خسروی(موسس فرش آنلاین) به کارتان خواهد آمد.
اگر راه اندازی یک استارتاپ راهی است که انتخاب کرده اید و دوست دارید در مورد مسیر پر پیچ و خم یک استارتاپ تا رسیدن به موفقیت بیشتر بدانید، با ما همراه شوید.
آنچه در این مقاله میخوانید:
خصوصیات یک فاندر خوب؟
با توجه به شرایط موجود، فاندر بودن خود به خودی شرایط ویژه و به خصوصی را می طلبد. اما میتوانم بگویم یک فاندر در درجه اول باید خیلی قوی باشد. پشتکار و اراده آهنینی داشته باشد، علی الخصوص در جامعه ایران که هر روز با مسائل متفاوت و تازه ای روبهرو میشویم. باید اراده آهنینی داشته باشی تا بتوانی با بحران های متفاوت روبرو شوی.
قبل از هر چیز فاندر باید خیلی منظم باشد و برنامهریزی دقیقی برای اهدافش داشته باشد. حتی جزئیترین کارهای زندگیاش هم باید از روی نظم باشد. از طرف دیگر این نظم را باید به درون سازمان خود هم وارد کند. و این همان چیزی است که برای بنده همیشه در اولویت بوده و تاثیر آن را هم دیدهام. فاندر باید بتواند از زمان به خوبی بهره گیرد، یعنی بتواند تصمیمگیریهای سریع و درست و همچنین قاطعی داشته باشد. در کنار تمامی اینها، روی مهارتهایش خیلی خوب کار کند.
در کنار تصمیم گیری درست و همین طور تمرکز بالا، خلاق بودن از جمله خصایصی است که باید به آن کاملا پرداخته شود. کسی که میخواهد فاندر شود، باید هر روز روی یکی از مهارتهایی که برای اداره سازمان مورد نیاز است کار کند تا به سطح بالایی برسد.
درس صبر و مقاومت
فرش آنلاین برای من یک هدف بزرگ بود که در حال حاضر وارد 11 سالگی شده است. و ما تک تک روزهای این 11 سال را با فرش آنلاین زندگی کردیم و یاد گرفتیم. به نقل از خانواده ام همیشه دختر استوار و مقاومی بودم و از 19 سالگی هم رسما کار کردم. یادم می آید که حتی قبلتر که در مقطع راهنمایی بودم به همسایهها و دوستانم که از نظر درسی ضعیف بودند تدریس میکردم و پولی هم میگرفتم. با تمام این احوال فرش آنلاین من را مقاومتر کرد.
درک و تجربهام از تجارت خیلی بیشتر شده . و با این تجربه میتوانم امور تجاری بزرگی را و حتی به جرات چندین بیزینس هم زمان را اداره بکنم در حالی که اوایل شروع کار اصلا این طور نبود.
فرش آنلاین به من یاد داد صبر داشته باشم و مقاوم شوم. در سالهای نخست هر تهدید خارجی و یا درون سازمانی و در کل هر گونه تغییری برایم سخت بود. در حالی که اکنون تغییرات را خیلی راحت میپذیرم. سطح انعطاف پذیریم بالا رفته و با وجود تمام تغییرها بهترین اتفاق را برای خودم و سازمانم رقم میزنم. تیمم را بزرگ کرده ام و هر چه زمان میگذرد، با تمام وجود احساس میکنم که تیمی کار کردن شعار نیست. یک تیم باید گسترش یابد چه به لحاظ کیفی و مهارتی و چه توسعه ای. من روی کیفیت بچههای تیم خیلی کار کردم و من همه اینها را از فرش آنلاین و با فرش آنلاین یاد گرفتم.
چالشهای بانوان استارتاپی
اکوسیستم موجود در حال حاضر مانند اکوسیستمهای بزرگ دنیا خیلی بزرگ نیست اما پویا و خلاق است. نمیتوانم بگویم فضای اکوسیستم مردانه است یا زنانه. اما مثل تمام شغلهای خوب دیگر که در ایران است، تعداد آقایان بیشتر است و خانمها هنوز در جایگاه های بالا نیستند.
شاید فاندرها آقا باشند اما بیشتر مدیرهای ارشد و داخلی خانم هستند. و در مقام قلب پلتفرم، خانمها تصمیم میگیرند. در حالی که من خیلی خانمهای توانایی را میشناسم که اگرچه فاندر نیستند. خانم ها بارها و بارها ثابت کرده اند که در سطوح میانی و حتی مدیران ارشد، به شدت قابل هستند. البته امیدوارم تعداد فاندرها ی خانم هم زیاد شود. ولی با توجه به شرایط موجود، افزایش فاندرهای چه آقا و چه خانم هر دو با شرایط سختی مواجه است.
ما کار خود را از سال 89 شروع کردیم و اسفند همان سال پلتفرممان بالا آمد. به واقع، در آن زمان اکوسیستمی وجود نداشت. و اصطلاح اکوسیستم استارتاپی در سال 1391 بود که مطرح شد. آن زمان ما فقط خودمان بودیم و خودمان. ما راه اندازی و ادامه کار را به عنوان بخشی از یک اکوسیستم شروع نکردیم و منتظر هم نبودیم که به این واسطه اسمی داشته باشیم. و به نظرم این موضوع خود اهمیت ویژه ای دارد.
چالشزیاد است و در همه جای دنیا هم این چالشها برای خانمها هست که ازدواج میکنند و مادر میشوند. در این شرایط در تمامی کشورها، قوانینی وجود دارد که از آنها حمایت میکند. برای خود ما موارد زیادی در فرش آنلاین پیش آمد که تعدادی از بانوان حتی کار خود را به دلیل ازدواج رها کردند. چند نفر که کلا بعد از بچه دار شدن نتوانستند به کار ادامه بدهند. تمام این موارد به دلیل قانونهای حمایتی است که حمایت کاملی انجام نمی دهند.
من در زمان بارداری پسرانم، تا روز آخر بارداری سرکار بودم. و بعد از تقریبا ده روز مجددا به کار برگشتم. بیمه ای نیست و هیچ نهاد حمایتی وجود ندارد، نهایت این است که کارمند جایی باشید و بخواهید مرخصی بگیرید.
برای یک فاندر خانم هیچ یک از این موارد اصلا تعریف نشده است. شاید این موارد برای کسانی که ازدواج نکردند و مادر نیستند دغدغه نباشد. اما برای من و کارمندانم این دغدغهها همیشه وجود داشته است. و با وجود اینکه ما یک تیم خوب بودیم و همسرم هم کنارم بود و دغدغههای کسی که تنها بود را نداشتم. در این زمینه ها قانون حمایتی وجود نداشت و حتی ما را به رسمیت نمیشناختند.
اعتماد به نفس
در واقع خود ما هستیم که مشخص میکنیم وارد اکوسیستم بشویم یا خیر. و این اکوسیستم قرار نیست ما را انتخاب کند یا بپذیرد. ما هستیم که باید آن را بپذیریم و این در واقع نگاه من به عنوان یک خانم است. ما باید واقعا مهارتمان را بالا ببریم، و این همان چیزی است که به آن نیاز داریم. چیزی که شاهدش هستیم آن است که، هر روز برای ما رزومه های خوبی میآید. و فرصت های شغلی خوبی داریم و دنبال نیروهای کاری خوب هم هستیم. رزومهها خوب هستند اما متاسفانه هم خانمها و هم آقایان مهارتهای کافی طبق رزومه ندارند.
توصیه من این است که افراد روی مهارتهای خود کار کنند. مهارت آموزی خیلی بیشتر از این که برویم دانشگاه و درس بخوانیم اهمیت دارد. من با اینکه خودم دانشگاه را تا اتمام دکتری رفتم و ادامه دادم. اما به این اعتقاد دارم که آن دکتری نسبت به تجربه و مهارتهایی که آنلاین گذراندم. و تخصصهای لازمی که بهدست آوردم، آنقدرها هم به درد نخورد. منظور از مهارت چیزهای زیادی است، مهارتهای تخصصی، ارتباطی و…
در رابطه با خانمها اولین و مهم ترین مهارتی که باید در خودشان تقویت نمایند اعتماد به نفسشان است. احساس میکنم بانوان ما اعتماد به نفس پایین تری از آقایان دارند. مثلا وقتی برای استخدام میآیند و فرمهای ما را پر میکنند. در مورد یک موقعیت شغلی یکسان حقوق پیشنهادی یک خانم به مراتب کمتر از آقایان می باشد. و این در حالی است که وقتی آنها را برای کار تست میکنیم، خانم کار را بهتر و دقیق تر انجام می دهند.
حتی یک بار از یکی از همین خانم ها دلیل این کار را پرسیدم و گفتم حقوقی که شما میخواهی باید میانگین دو میلیون بالاتر از چیزی باشد که عنوان کردید. گفتند تا به حال هیچ کارفرمایی این موضوع را به من نگفته بود. درست است که جامعه خیلی از تواناییهایی ما سواستفاده کرده. چون به اعتقاد من خانمها دقیقتر، منظمتر و حتی منسجمتر از آقایان کار را انجام می دهند. و این فاکتور ها برای برخی از کارها اهمیت بالایی دارند. اما از اعتماد به نفسشان متوجه میشوم که خودشان این موضوع را باور ندارند.
گاهی افسوس میخورم که ما چه نسلی بودیم. درست است دوره جنگ دنیا آمدیم و بزرگ شدیم اما با خودمان چکار کردیم. که خانم ها در جامعه احساس می کنند که دستمزدشان باید پایین باشد و گاها بهه سمت دو شغله شدن و پروژه گرفتن میروند. درحالی که با تخصصی که دارند میتوانند بهترین دستمزد را به علاوه یک جایگاه خیلی خوب داشته باشند. در مقابل میبینم عدهای خیلی جنگنده هستند ولی طبل تو خالی، روی صحبتم با آن بانوانی است که خیلی قدرتمند، توانا و با مهارتند اما به خاطر اعتماد به نفش خودشان را قبول ندارند.
در رابطه با سایر مهارت ها فکر میکنم بهتر است، یک و یا دو زبان خارجی را خوب بتوانیم صحبت کنیم، نمیدانم چرا همه از بچگی کلاس زبان میرویم اما نمیتوانیم درست و خوب صحبت کنیم. و وقتی نمایشگاههای بین المللی است فقط من یا یکی دیگر باید برویم و با مهمانان خارجی صحبت کنیم. زبان مهارتی است که از بچگی به ما میگویند اما هیچ کس روی آن دقیق و درست کار نمیکند.
نگاه جنسیتی نداشته باشیم
به عنوان یک مدیر به خودم نگاه میکنم و نگاه جنسیتی ندارم. در خانوادهام هم این نگرش هیچ وقت وجود نداشته است. از بچگی یاد گرفتم باید توانا باشم و خودم هم به پسرانم این را میگویم که دختر و پسر فرقی ندارد. کاری را بکن که از آن لذت میبری و در نهایت هم آن را درست انجام بده.
متاسفانه باید بگویم جامعه یا بازاری که فرش آنلاین با آن طرف است اصلا این مدلی نیست. امسال یک مدیر ارشد مالی داشتیم که اصلا دوست نداشت به او چیزی بگویم. چون من خانم بودم و ایشان هم همسن پدر من بود. فکر میکرد چون سبیل دارد، قلچماق است و باید در واحد مالی حرف، حرف او باشد. به ایشان گفتم قرار نیست اینجا حرف حرف شما باشد و اینجا اصلا کار بازاری نیست. ما تیم هستیم و همین موارد باعث شد ما به اختلافهای جدی برسیم. با اینکه من مدیر بودم میرفت پیش همسرم و بدگویی من را میکرد.
این یک نمونه بود که گفتم، ما با یک بازار بزرگ مواجهیم، آن اوایل حرفهای زیادی درباره ما زده میشد، بعد به مرور به ما احترام گذاشتند. شروع به کپی کردن کار ما کردند به طوری که حتی زحمت طراحی هم نمیکشیدند. اما در سه چهار سال اخیر وضعیت طوری شده که تماس میگیرند تا به دفتر ما بیایند با خانم خسروی دیدار کنند.
ببینید تفاوت اینکه شما ایستادگی میکنید و کار درست ارائه میدهید همین است. آنها به مرور متوجه میشوند، چون شما پویا عمل می نمایید و همه با شما کار میکنند. عدهای که از شما عقب افتادند مدتی دشمنی میکنند، اما بعد میبینند که چارهای ندارند و باید این اتفاق را قبول کنند. این بخش خوشایند ماجراست، از شما یاد میگیرند که باید تیمی کار کنند و دشمنی را کنار بگذارند.
اگر در اینجا یک مدیر آقا بود ممکن بود یک رویارویی بزرگ اتفاق بیفتد. چون این صنعت است و در تقابل با صنعت شما آمدید و یک ایکامرس (ecommerce) راه اندازی کرده اید. و یک کار مدرن انجام داده اید، ما این سنت و مدرنیته را با سکوت و کار درست تلفیق نمودیم.
درس پویایی و نظم
من در جایی هستم که باید بگویم همسر من یک نگاه انسانی به من داشته و دارد. به من افتخار میکند و من هم به او افتخار میکنم و همین افتخار باعث شده من شور و شعف بهتری برای زندگی هم داشته باشم. رشد من رشد زندگیمان را در پی داشته. و اگرچه خیلی سرم شلوغ است اما کیفیت رابطهام با بچهها و همسرم هزاران برابر بهتر شده است. قطعا این رابطه عمیق تر است نسبت به کسی که تمام مدت در خانه است و یا مانند همسر خیلی از کارمندان که متاسفانه بعد از ازدواج خانهنشین شدند و الآن سر همان مسئله یک سردی رابطه بین خودشان و بچههایشان هم وجود دارد.
کارآفرینی یاد میدهد که پویا و منظم باشیم. به رشد زندگی شخصی ما هم کمک میکند چون زندگی فراز و نشیب هایی دارد. شما یاد میگیرید صبر داشته باشید و با گفت و گو مشکلات را حل نمایید.. بچههای من نیز یاد گرفتند کارهایشان سر وقت خودش باشد و من حتی برای کنفرانسهایی که قبل از کرونا در شهرهای مختلف برگزار میکردند.
با اینکه خیلی مورد بازخواست قرار میگرفتم، به شکل خانوادگی به آن شهرها میرفتیم و بچهها یاد گرفتند که برای زندگی باید تلاش کنند و به جای اینکه آنها را مهد کودک بگذارم تا این مهارتها را یکی یکی یاد بگیرند، زندگی واقعی را به آنها نشان دادم و یاد دادم.
این یک فرهنگ تحجرگرایانه است که به زن نگاهی این چنینی داشته باشیم. زنها به شدت توانا هستند و میتوانند به طور موازی کارهای زیادی انجام دهند. فقط کافی است به آنها احترام گذاشته شود. من همیشه سعی کردم با وجود اینکه هم پدرم و هم همسرم حامیهای خوبی بودند. روی پای خودم بایستم و به حمایت کسی متکی نباشم.
یک دیدگاهی که در فرهنگ ما وجود دارد این است که خانمها میگویند شوهرمان یا پدرمان از ما حمایت کند، به نظرم بهتر است کمی این عقاید را کنار بگذاریم کاری که من خودم کردم و به خودم گفتم آرزو تو آنقدر توانا هستی که میتوانی برای فرش آنلاین، بچهها و همسرت، خودت و زندگیات یک آدم موفق باشی و چیزی بشوی که خودت میخواهی. به نظر من این مهمترین چیز است که آدم روی پای خودش بایستد، یک یا علی بگوید و بلند شود.
عدم حمایت از بانوان استارتاپی
قاعدتا فضاها و ایونتهایی مانند مانا برای خانمها کمکرسان هستند و راه را یاد میدهند. من همیشه میگویم ما اولین سایت فرش ایران و ششمین سایت رسمی ایران بودیم. واقعا اگر یک اکوسیستم یا مراکزی بود شاید به من یاد میداد تا اشتباهاتی که در ده سال کردم را به حداقل برسانم و کمتر سعی و خطا میکردم.
من میگویم کمتر نگاه جنسیتی داشته باشیم اما کسانی که تازه وارد این فضا شدند بهتر میتوانند بگویند. اما من میدانم که مراکزی مانند مانا یا ایونتهای بانوان قاعدتا تاثیرگذارند. چون به آنها اعتماد به نفس میدهد که این خیلی عامل مهمی است یا مانا از بچهها نگهداری میکنند. تا مادرها بتوانند به کارشان رسیدگی کنند و این دغدغه اصلی مادران است. چون همه نمیتوانند بچههایشان را پیش کسی بگذارند و این فضاها هم جنبه حمایتی دارن.د و هم جنبه آموزشی و به نظرم ایده بسیار خوبی است.
واقعا هیچ سازمانی وجود ندارد که بخواهد از ما حمایت کند و من هم هیچوقت طعمش را نچشیدم تا بتوانم از آن حرف بزنم. اما حمایت تا جایی که بتواند یکسری از دغدغههای ذهنی بانوان را کم کند چرا که نه. چون از نظر من مسئولیت زنان در زندگی با اینکه یک کار شراکتی است. بیشتر از مردان است مخصوصا وقتی که مادر میشوند.
پس اگر سازمانهای حمایتی باشد که مثلا برای کارمندهایی که به دلیل بارداری یا عدم اجازه همسر خانهنشین شدند. جلسات روان شناسی میگذاشتند و به آقایان جایگاه زن را توضیح میدادند. و با حمایتهای کوچکی مثل نگهداری از بچهها در دو یا سه روز ، قاعدتا آن زنان الآن روحیه بهتری داشتند. و کارشان را هم ادامه میدادند و برای زندگی خودشان و جامعه مفیدتر بودند. و مستقلا درآمدی هم داشتند.
مهارت مهمتر از تحصیلات
نسل جدید با ما فرق دارد و این تفاوت ربطی به خانم یا آقا بودن ندارد. همهشان دوست دارند خیلی راحت حقوق بگیرند، بدون اینکه مهارتی داشته باشند. البته در بینشان افراد توانایی هم هست. اما این توانایی و مهارت نسبت به دهههای قبل خیلی کمتر شده است. و همه هم ماشالله دانشگاه آزاد یا پیام نور یک شعبهای داشته و فوق لیسانس و دکتری خواندند اما بدون مهارت. متاسفانه پشتکار کمی هم دارند و دوست دارند از ابتدا پستهای مهم بگیرند. و کارآموزی نداشته باشند و این به نفع خودشان نیست. برای همین است که سطح بیکاری بالا رفته، درواقع کار هست اما بچهها نمیپذیرند تا از جایی شروع کنند و خودشان را ثابت کنند.
خود من با روزنامه نگاری شروع کردم، شش ماه انگلیسی نوشتم. و بعد از شش ماه به من بیست هزار تومان با کلی جنگ و دعوا دادند و ورود من به آن سازمان هم این طور بود که باید یک کتابچه را ترجمه میکردم. تا اجازه بدهند آنجا کار کنم و آخر هم آن را به اسم خودشان منتشر کردند. متاسفانه تنها چیزی که میبینم این است که مهارتها در دهههای اخیر خیلی کم شده است.
البته باید بگویم ما برای استخدام تست NBTI و تستهای مهارتی میگیریم. و مهم نیست که یک نفر در چه دانشگاهی درس خوانده باشد. من میگویم قرار نیست همه به دانشگاه بروند و در کل موضوع تحصیلات نیست. و به نظر من باید تمرکزمان روی مهارت باشد و در رزومه هم من به این مسائل توجهی ندارم. من خیلی جاها کار کردم و چون کسی در چندین جای مختلف کار کرده نباید دید منفی نسبت به او داشت. شاید هنوز در جایی که مناسبش است قرار نگرفته و یا علاقهاش را پیدا نکرده و دنبال جایی است که در آن راحت باشد و در آن رشد کند.
به نظر من اینها یکسری پیش داوری است که در ذهن ما وجود دارد. چیزی که برای من خیلی اهمیت دارد تستها و صحبتهایی است که در ابتدای کار صورت میگیرد. هر نوع پیش داوری در کارمندها روند خوبی نیست. و قضاوت درباره آنها باعث میشود خیلی از مهارتهایشان دیده نشود. در حالی که اگر اشتیاق و خلاقیت وجود داشته باشد و بدانند در جایی هستند که واقعا میتوانند پیشرفت کنند، این اتفاق میافتد.
تیم خوب، یکی از ارکان اصلی موفقیت
برای من مهم است که افراد همیشه مرتب و منظم باشند، دوست ندارم اشتباهی رخ دهد، روند سازی در یک تیم برای من خیلی مهم است و همه بچهها روند دارند و میدانند در زنجیره کاری در کجا قرار میگیرند، به نظرم این روند سازی کمک میکند اشتباهات کم شود و با افزایش سرعت کار خروجی هفتگی هم بالا برود، یک تیم سازی خوب یعنی اینکه افراد با هم هماهنگ باشند و یاد بگیرند با هم روند سازی کنند و چرخشی کار کنند.
اتفاق دیگری که من دوست دارم این است که چون به هر حال ما یک تیم فروش هستیم و کارمان فروش است بچهها کاری که در قسمت خودشان نیست اما حجم کار در آنجا بالاست را انجام دهند و نگذارند فشار روی دوستان مربوط به آن قسمت باشد و حتی گاهی خودم وارد عمل میشوم و روند کار را سریع میکنم تا فشار کمتری به بچهها وارد شود. برای تشخیص یک تیم استارتاپی خوب باید اول چشم اندازشان را دانست، ویژن و چشم انداز خیلی مهم است تا بفهمیم چه میخواهند، بعد باید دید که این چشم انداز چقدر با جامعهای که آنها بیزینسشان را در آن شروع کردند، مطابق دارد.
بحث بعدی بازارشان است، اینکه بازارشان را چقدر شناختند، وقتی قوت خودشان را بدانند و نیش مارکتی (niche market) که میخواهند وارد شوند را بشناسند و خودشان را خیلی هم بدون ضعف ندانند چون کسانی که از ابتدا خودشان را بدون ضعف میدانند اصولا دچار ضعف میشوند، با همین موضوعات میتوان فهمید که یک تیم خوب است یا نه.
صادرات و ورود به بازار بین الملل
ما فرش آنلاین را مهر ماه سال 89 شروع کردیم و بعد از تحقیق و توسعهای که در اردیبهشت صورت گرفت، در مهر ماه تقریبا توسعه را آغاز کردیم و همانطور که گفتم پلتفرم اسفند 89 بالا آمد. در آن زمان ما کارمان را با فرش ماشینی شروع کردیم و بعد از سه سال با فرش دستباف و پس از چهار یا پنج سال هم با ورود به حیطههای دکوراسیون و صنایع دستی ایران کار را ادامه دادیم.
صادرات به کشورهای حوزه خلیج فارس، کشورهای اروپایی و اسکاندیناوی را از سال چهارم آغاز کردیم و از سال ششم، قبل از آنکه ترامپ رئیس جمهور شود، یک دفتر در کالیفرنیا افتتاح کردیم که چند پارت خیلی موفق هم فرستادیم اما بعد از برجام همه آنها تعطیل شد. با توجه به اوضاع سیاسی و اقتصادی ایران شرایط برای ما همیشه ثابت نبوده و یک روزهایی در اوج بودیم و روزهایی دیگر تحت تاثیر همین تحولات، روزهای خوبی نبوده است.
در حال حاضر با وجود تحریمها و تهدیدهای خارجی در کشورهایی مثل چین، عمان، قطر، آلمان و جدیدا ژوهانسبورگ از آفریقای جنوبی فعالیت داریم. اما اصولا ما راهکار خروج از این شرایط را داشتیم که نیش مارکتی در کشوری دیگر پیدا کنیم و هیچوقت به صفر نرسیدیم و نخواهیم رسید، اما بازار و شرایط سخت است و تغییر ارزهای خارجی خیلی جدی است و بانکهای خارجی خیلی با ما کار نمیکنند و مراودات مالی اگر قبلها به روال خیلی عادیای انجام میشد حالا این روال تغییر کرده و با وقت و تیم بیشتری باید صورت پذیرد.
در مورد مقدمات حضور در بازار بین الملل هم باید بگویم این خیلی بحث گستردهای است و پیدا کردن یک مارکت بین المللی و پذیرش اینکه شما به عنوان یک پارتنر بیزینسی فعالیت داشته باشید به عوامل زیادی بستگی دارد. تاجرهای بین المللی خوبی از قبل ما را میشناختند و از کیفیت کارهای ما رضایت داشتند. در ابتدای کار بازار خیلی سنتی بود و گاردهای زیادی وجود داشت، اما از ابتدای کار هم به واسطه پدر همسرم که سالها در کار فرش بودند و از خوشنامان این حیطه، آدمهای زیادی با ما کار میکردند و با وجود اینکه بازارهای قدرتمند جلوی ما ایستادند که حداقل پیشرفت نکنیم اما بعد از مدتی همسوی ما شدند و تقریبا همه دارند با ما کار میکنند.
بعد از شیوع کرونا مردم دیگر به پلتفرمهای آنلاین اعتماد کردند. در زمانی که ما کارمان را شروع کردیم گستردگی اینترنت مانند حالا نبود. و کاری که ما کردیم شروع با سرمایه شخصی بود و آنقدر پول نداشتیم که بیلبورد بزنیم. و فقط کیفیتی که عرضه میکردیم بهترین نوع کیفیت بود. و به عکس و تولید محتوای سایت خیلی دقت داشتیم و این کمک کرد تا مشتری جذب کنیم. و چون مردم تا صدای یک نفر را نمیشنیدند اعتماد نمیکردند از اول خطهای تلفنی 24 ساعته داشتیم و همیشه محصول را میفرستادیم و بعد هزینه را دریافت میکردیم، تمام این کارها باعث شد تا به ما اعتماد کنند.
سکوی پرتاب مانا، فرصتی برای بانوان کارآفرین
من فکر میکنم این ایونت جالبی باشد، خانمهایی که همیشه دوست داشتند کاری انجام دهند. و جسارتش را نداشتند میتوانند وارد این ایونت شوند. و خلق ایدهشان را در محصول اولیهشان نشان دهند. الآن خیلیها هستند که بعد از اینکه محصول اولیه را بیرون میدهند توان ادامه دادن کار را ندارند. به نظرم با این کار شما این افراد را مطمئن میکنید که در صورت پذیرفته شدن، سرمایه گذار خواهند داشت.
سرمایه گذار در شرایط فعلی اقتصادی خیلی مهم است و با آرامش ذهنیای که به افراد میدهید. باعث میشود بهتر کار کنند و به نظرم جای موفقیت دارد. و شما حمایتی میکنید که شاید تا الآن کمتر اتفاق افتاده و از طرفی هم برای خودتان کمتر ریسک دارد. چون آنها محصول اولیهشان را دادند و انرژیای که میگذارید نتیجه بخشتر از این است که بخواهید کار را از پایه انجام دهید.
اگر تیمها نتوانند تامین سرمایه کنند نباید دلسرد شوند. این یک اتفاق معمول است و قرار نیست سرمایه گذارها از همه خوششان بیایند. در فرش آنلاین هم در ابتدا مخالفتها خیلی جدی بود اما ما اعتقاد داشتیم که میتوانیم کار را پیش ببریم. نه شنیدن نباید آنها را از پا دربیاورد ما باید ضعفهای کارشان را ببینند و اگر میدانند آن داور یا منتوری که آنجاست خوب است روی آن دقت کنند تا محصول نهایی، محصول بهتری باشد.
ارائه محصول نهایی و MVP
محصول نهایی با توجه به اینکه چه چیزی است، خدمت، کالا و… نیاز به بررسیهای متفاوت دارد. مثلا محصولی مانند فرش آنلاین بهتر است یک پایلت (pilot) داشته باشد. و به مشتری نهایی خیلی توجه کنند، لجستیکش را تست کنند. و خودشان را پیش مشتری بگذارند و ببینند آیا این کار شدنی است. یا نه و آن را در سطح بالا اجرا کنند. بیشتر استارتاپهایی که شکست میخورند در مرحله اولیه نیست، اتفاقا مرحلهای است که محصول هم دارند. ولی چون آن را تست نکردند، شکست میخورند که این مرحله بدی است و دچار ضرر مالی میشود.
ارائه NVP خیلی مهم است، اولا تیمی که میسازند یک نفره نباشد و حتما یک متخصص فنی در حوزه مربوط به کارشان با آنها همراه باشد. و حتما متخصص بازار باشند. متخصص بازاریابی، متخصص فنی و لجستیک داشته باشند، همه اینها باید باهم باشد تا بتوانند یک بیزینس پلن (business plan) خوب خلق کنند. با ایده یک یا چند نفر که یک گرایش دارند این کار شدنی نیست و NVP پویا و فعالی نمیشود.
منبع:
چالشهای کارآفرینی حوزه بانوان – ۱۰۰ استارتاپ (100startups.ir)